یادداشتی به مناسبت روز ملی روابط عمومی
دشوار اما نه آنچنان دور
انسان به رابطه، زنده است. هر که بام ارتباط اش بیش باشد، برف سود و منعفت از پیرامون اش هم بیشتر خواهد بود. امروز روز ملی ارتباطات و روابط عمومی است اما مثل بسیاری از مناسبت های دیگر، نمی تواند کلیشه ای باشد و با چند جمله و مراسم آشنا و کلیشه ای، سر و ته اش را جمع کرد و گذاشت به کنار، تا سال بعد.
پرویز کرمی*
انسان به رابطه، زنده است. هر که بام ارتباط اش بیش باشد، برف سود و منعفت از پیرامون اش هم بیشتر خواهد بود. امروز روز ملی ارتباطات و روابط عمومی است اما مثل بسیاری از مناسبت های دیگر، نمی تواند کلیشه ای باشد و با چند جمله و مراسم آشنا و کلیشه ای، سر و ته اش را جمع کرد و گذاشت به کنار، تا سال بعد. مگر می توانیم رشد سرسام آور شبکه های اجتماعی را معمولی فرض کنیم؟ ارتباطات، حالا متاعی است که از سال قبل با ارزش تر شده است؛ سال که نه، از ماه ها و هفته ها و روزهای قبل. ارتباطات، حتی عتیقه هم نیست که با بالا رفتن سن و سال اش، قیمتی تر شود، بلکه دائما دارد نوتر می شود و از کهنگی رنگ نمی گیرد.
اگر حمل بر خودستایی نباشد، روابط عمومی ها و ارتباطات چی ها، مثل ریل هایی هستند که قطار اجتماع و افکار آن را به این سو و آن سو می برند. گر چه، همه فشار و دغدغه ها و فریادها و گلایه ها را هم از سوی هموندان و شهروندان تحمل می کنند.
امسال، سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» است. طبیعت در سخت ترین شرایط، هیچ گاه زانو خم نمی کند بلکه مقاومت و ایستادگی نخستین و بهترین کاری است که انجام می دهد و همواره، این طبیعت است که پیروز میدان است. خصوصیات و ویژگی های طبیعت همواره در عناصر موجود در آن، متبلور می شود. انسان نیز یکی از عناصر طبیعت است که در سخت ترین شرایط، معمولا مقاومت کرده و پیروز از میدان کارزار بیرون آمده است. جالب اینکه انسان، در بسیاری مواقع، با طبیعت به کارزار ایستاده و آن را شکست داده است!
اما در عرصه اجتماع، شرایط پیچیده تر و گاهی دشوارتر می نماید. انسان در این گستره، بیش از همه با خود به مقابله می پردازد. از آنجا که موجود و مولفه همواره پیروز و قدرتمند، خود انسان است، پهنه میدان، پهنه ای فراخ و بی پایان است و چالش ها در آن بسیار.
یکی از کارزارهای مهمی که انسان همواره در آن، به جنگ ایستاده؛ عرصه اقتصاد است. اقتصاد از همان ابتدا، با همراه داشتن ویژگی های زیاده خواهانه اش، دردسرهای بسیاری را برای انسان به وجود آورده است. اما واقعیت این است که ما بدون اقتصاد نمی توانیم زیستی در خور انسان داشته باشیم. به هر حال موضوع معیشت و موفقیت منطقی در آن، با تعالی آدمی - چه به لحاظ فکری و چه به لحاظ جسمی- ارتباط مستقیم دارد و همین معیشت پنجه در پنجه اقتصاد حرکت می کند. به طوری که اگر شرایط اقتصادی جامعه درست و به جا باشد، معیشت افراد در آن نیز خوب و راضی کننده خواهد بود و اگر اقتصاد، وضع مناسبی نداشته باشد، کار و بار معیشتی آدم های آن اجتماع نیز دستخوش عسرت و سختی می شود.
پس می توانیم در اینجا از اهمیت اقتصاد در پیشرفت جوامع یاد کنیم. از آنجا که انسان، موجودی کمال جو است، پیشرفت در عرصه های مختلف اجتماعی نیز جزو منویات روزمره او محسوب می شود. این پیشرفت و رسیدن به کمال، بدون داشتن فضایی مناسب در معیشت و اقتصاد او، امکان پذیر نیست. البته نکته مهم تری را باید در اینجا متذکر شویم و آن اینکه؛ اقتصاد و معیشت، پایه و اساس تعالی انسان نیست بلکه تنها یکی از دو بالی است که او را به پرواز در می آورد. بال دوم انسان متفکر در عرصه پیشرفت؛ فرهنگ و آگاهی اوست. اینجاست که ما خط قرمز بزرگی را میان خودمان و جوامع مارکسیستی و کاپیتالیستی می کشیم تا خدای ناکرده در بیراهه تاریخ، با صاحبان آن تفکرات ناقص، همراه نشویم.
پیشرفت در نگاه انسان ایرانی مسلمان، در بعد عمودی و افقی آن است. یعنی علاوه بر آنکه به تعالی جویی فکری و روحی ارزش بی پایانی را قائل می شویم، تعالی جسمی و معیشتی را نیز بسیار با اهمیت می دانیم. در نتیجه همین جا، زلف اقتصاد را با فرهنگ گره می زنیم تا به وحدتی که پایدار و انسان مدارانه است، دست یابیم.
اما رسیدن به این شرایط، کاری ساده نیست. در حقیقت، انسان ها در طول اعصار مختلف، به چنین شرایطی، نگاهی آرمانی انداخته اند و رسیدن به این آرمانشهر را از دشوارترین کارها قلمداد کرده اند. ما براساس وظیفه تاریخی مان، موظف هستیم که بهترین عملکرد و کارایی را در عصر خودمان به جا بگذاریم. احساس ما این است که ساز و کار اجتماعی حاضر در روزگار ما، مولفه هایی را در خود دارد که می تواند ما را به همان مدل و الگوی آرمانی مان نزدیک کند. پیشرفت های علمی و فناوری از سویی و غنای فکری و پژوهشی از سوی دیگر اتمسفر مناسبی را برای رشد خواسته قلبی مان فراهم کرده اند. اگر اقتصاد را خاک و فرهنگ را دانه به شمار آوریم، می توانیم این تصور را داشته باشیم که اقتصاد ما (با چشم پوشی از شرایط چند سال اخیر) در حال نزدیک شدن به قوام است و مجموعه دولت با همکاری سایر قوا و به ویژه مردم عزیزمان، ثبات اقتصادی را در چشم انداز سال های نزدیک، مشاهده می کند. بخش اندیشه و فرهنگی ما نیز به قدری غنی و ارزشمند است که کسی نمی تواند منکر آن باشد، بنابراین می توانیم به آبادانی تاریخ فردایمان امیدوار باشیم.
اما نکته ای که در این میان، بسیار اهمیت دارد و متاسفانه گاهی نیز مغفول مانده است، ایجاد پل ارتباطی میان این دو عنصر (اقتصاد و فرهنگ) است. در همان مثال خاک و دانه، ما می دانیم که آب نقش حیاتی در رشد و سرسبزی ایفا می کند. بدون آب، هیچ گاه نمی توانیم با داشتن خاک حاصلخیز و دانه ای مرغوب، شاهد آبادانی و رشد و نمو محصول مورد نیازمان باشیم. در اینجا یک سوال مطرح می شود که نقش آب را در عرصه اقتصاد و فرهنگ جامعه چه نهاد و ارگانی بازی می کند؟
بی شک مجموعه وسایل ارتباط جمعی، همانطور که از نام اش هم پیداست، نقش واسطه را میان اقتصاد و فرهنگ جامعه ما برعهده دارد و فرهنگسازی و ترویج آن را انجام می دهد. رسانه ها و روابط عمومی ها، افکار عمومی را به سمت مطلوب و ایده آل یک جامعه پیشرفته و صاحب اقتصاد دانش بنیان هدایت می کنند و در حقیقت حامل پیام های به جا و حرکت دهنده امکانات بالقوه درون نهادها جامعه محسوب می شوند.
بنابراین نباید نقش رسانه ها و روابط عمومی ها و ارتباطات را در ایجاد پیشرفت های اجتماعی آن هم در روزگاری که نسیم اقتصاد دانش بنیان در همه جای این سرزمین جاری شده است، نادیده بگیریم. این موضوع، در شرایط حال حاضر کشور ما اهمیتی حیاتی تر و برجسته تر می یابد. ما خواسته یا ناخواسته، در حال مقابله با مشکلاتی هستیم که دیگران برایمان به وجود آورده اند و در حال مقاومتی سخت و حساس هستیم در مواجه با کسانی که پیشرفت ما را تحمل نمی کنند. تحریم ها و سنگ اندازی ها، تاکنون زحمات زیادی را برای ملت ما به وجود آورده بود، اما به حول و قوه الهی، مردم ایران سربلند بوده است. اینک زمان به ثمر نشستن همه تجربیاتی است که به سختی و با هزینه های بسیار، نصیب مان شده.
اینک با هدایت آن پیر فرزانه، زمانه «اقدام» و «عمل» با بهره مندی از ایجاد ارتباط بین اقتصاد و فرهنگ است تا به سازمان و ساختار سترگ اقتصاد مقاومتی دست یابیم. اقتصاد مقاومتی در کشور ما، با داشتن روابط عمومی های قدرتمند و رسانه های حرفه ای و البته متعهد، راه نسبتا همواری را پیش رو خواهد داشت. در نتیجه باید ابراز امیدواری کنیم که این مهم با کمک اهالی فرهنگ و رسانه، به سرعت واقع شود و ما را به تعالی مدنظر بزرگان مان نزدیک تر کند. این راه شاید سخت باشد اما دور نیست.
*دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان و رییس هیئت مدیره انجمن فعالان روابط عمومی ایران
منبع: isti.ir
ارسال به دوستان